مهرشادمهرشاد، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

سالم و صالح و با سعادت

واژه ی اکتشاف

پسرم دو روز است چشمهایش را که از صبح باز میکند میگوید"چیه"! این یعنی سوال از تمام عالم... و انتظار برای پاسخی تک واژه ای که پاسخ همه پرسشها درش یافت شود.. دنیا دارد در نظر تغییر پیدا میکند.   ...
5 خرداد 1395

افتضاح یا افتخار!

اینکه می گویم مادر می فهمد صبح که پسرش از خواب بلند میشود قدش بلندتر شده مضحک نیست.. حقیقت است : مصداق این حرفم اینکه امروز مثل هر روز ظرف سوپش را گذاشتم منتهی الیه میز تا دستش نرسد.. اما دل غافل که وقتی رسیدم بالای سرش دیدم......... بلی... سوپها وارونه شده روی میز و فرش و دست و صورت و لباسهایش... تاااازه دستمالها را هم برداشته بود گذاشته بود روش تا خییییلی گندش در نیاید.. به هر حال نمیدانم چرا آن لحظه دوربین به دست بودم و خنده کنان تمیزش میکردم.. مادر این کارها را نکند چه کار باید کند!!! تجربه ی خوبی برای خودش بود به نظر.. عقده نمیشود که با غذایم بازی نکردم یا گندکاری نکردم ...
3 خرداد 1395

ایستادگی

پسرم امروز برای بیشترین مدت زمان به تنهایی ایستاد... و چند قدم بیشتر با چرخش راه رفت.. خودش هم ذوق میکند ..به من با شوق نگاه میکند تا تشویقش کنم اینها خوش آیند ترین اتفاقات این روزها هستند خدایا شکرت ...
2 خرداد 1395

کتاب

کتاب هایش را به خوبی میشناسد و هم آوا با من میخواند به نظر بهترین کاری که می شود برای فرزندانمان انجام دهیم آشناییشان با کتابهای خووووب است
1 خرداد 1395
1